وظیفه ای بر گردن همه ی ما انسان ها

سلام دوستان

چیز زیادی برای گفتن ندارم فقط دردناک ترین اتفاقی که این روز ها افتاده میتونه هشدار و امتحانی برای ما انسان ها و از همه مهمتر ما شیعیان باشه.

من خودم همیشه که میخوام به کسی کمک کنم اول به این فکر میکنم جیبم داره خالی میشه و خودم میمونم تو گل! اما اینو فراموش کردم که خدا 2برابرشو بهم میده.

همین، حرف دیگه ای ندارم.

بنویس او.. بخوان تو..

به نام تو که اویی..

او غایب است، نه چون این جا نیست، چون کسی این جا نیست..

او غایب است، نه چون این جا نیست، چون جز او نیست..

او غایب است، نه چون این جا نیست، چون همه جا هست..

او غایب است از فرط حضور..

اصلاً

او غایب است، چون غایب نیست..

پس از چیست که نه غایبش می دانیم، نه حاضرش می بینیم؟

آی رفیق!

خطای ما کدام بود آیا؟

شاید،

خطای ما این بود که فریب قواعد دستور زبانمان را خوردیم..

خطای ما این بود که پنداشتیم او همان سوم شخص غایب است و من، اول شخص حاضر..

خطای ما این بود که ندانستیم او "او" نیست..

خطای ما این بود که گمان بردیم غایب را نمی توان مخاطب داشت..

خطای ما این بود که او را تو نخواندیم..

خطای ما این بود که فقط از او خواندیم و هیچ گاه او را نخواندیم..

خطای ما این بود که نوشتیم او، ولی نخواندیم تو..

خطای ما این بود که باور نکردیم از خطای ما می گذرد..

پس

بنویس: او..     بخوان: تو..

و یادت باشد، جز او نیست. نه من، نه تو...


علی اکبر بقائی

تازه کار!

سلام دوستان

به زودی با دست پر میامو به روز میکنم.