آقای ملکی تبریزی در یک جلسه نشسته بودند.

صحبتی که از دهان گوینده بیرون میآمد بوی غیبت میداد.

دیدن فوری آقای ملکی تبریزی از جلسه رفتند بیرون.

پرسیدند: آقا کجا؟

گفتند: صحبتی که این بزرگوار داشت چهل روز منو از خدا فاصله انداخت،

دارم میرم جبران کنم.